۱۳۹۱ مرداد ۷, شنبه

معجزات مسیح


او نشان داد که میتواند شادی از دست رفته ما را به ما بازگرداند. دراین باب کلام خداوند ما شیش قدح سنگی  را می بینیم که مسیح دستور می دهد که قدحهای سنگی را از آب پر کنند سپس او  آبهای درون آنها را به شراب تبدیل می نماید . هیج شیمی دانی و هیج دانشمندی تا به امروز نتوانسته آب را تبدیل به شراب نماید . اما با این معجزه عظیم عیسی مسیح یک چیز بر ما آشکار می کند ، که او خداوند مواد و خداوند عناصر و خداوند تبدیل کننده است . شاید تو دوست خوب من، هفتمین قدح  باشی که از شراب آسمانی پر شوی . او امروز هم آماده است تا آبهای درون ما و عناصر ما را تبدیل نماید. کافیست به خداوندی او ایمان بیاوریم و نزد او دعا کنیم و از او بخواهیم تا تبدیل عظیم خود را در ما انجام دهد . پس امروز از او دعوت نمایم که به عروسی ناتمام ما بیاید و از او بطلبیم که آبهای درونی ما را تبدیل به شراب آسمانی نماید . در قسمت دوم با هم یکِ بُعد دیگر خداوندی عیسی مسیح را مشاهده و تعمق می کنیم. باشد که با مطالعه این معجزات برکت و فیض عظیم او را در قلبهایمان دریافت کنیم
عیسی بیدرنگ و در همانجا پسر افسر را شفا داد. شفا فوری و کامل بود. عیسی حتی به دهکده‌ای که کودک در آن بود نرفت؛ عیسی در قانا و کودک در کفرناحوم یعنی حدود ۲۵ کیلومتر دورتر بود (متی ۸: ۱۳). پدر به کلام عیسی ایمان داشت و روانۀ خانه شد. وی ایمان داشت بی‌آنکه نشانه یا معجزه‌ای را مشاهده کند.  افسر، در راه خانه، دریافت که پسرش درست در همان لحظه شفا یافته بود که عیسی فرموده بود: «پسرت زنده است» . در نتیجه، او و خانواده‌‌اش به عیسی ایمانی کامل آوردند، یعنی مسیحی شدند. معجزه، ایمان واقعی را ایجاد کرده بود. بیماری کودک سرانجام برکت عظیمی را برای خانۀ والدینش به ارمغان آورد. خدا از رنج آنانی که او را دوست دارند، خیر و صلاحی را بوجود خواهد آورد (رومیان ۸: ۲۸).  و این‌ نیز معجزه‌ دوم‌ بود که‌ از عیسی‌ در وقتی‌ که‌ از یهودیه‌ به‌ جلیل‌ آمد، به‌ ظهور رسید. در این معجزه، عیسی مسیح از ما تنها یک چیز می خواهد و آن ایمان است. در معجزه اول ، او که خداوندی خود را با خلق نمودن و تبدیل کردن مواد و عناصر آشکار می سازد و در دومین معجزه خود ، حاکم و مسلط بودن بر مسافت را بر ما آشکار می نماید . نور ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه حرکت می کند اما کلام خدا سریعتر از آن .چون او نور را خلق کرد. در سفر پیدایش می خوانیم که او تمام جهان هستی را با کلامش می آفریند. او گفت و شد. با این معجزه عیسی مسیح به ما تعلیم می دهد که برای او فاصله و مکان معنی ندارد. کلام خدا پرقدرت است . من خود تجربه این شاهکار عیسی مسیح خداوند را در این معجزه بارها دیده‌ام که در نام او دعا شده و سرطانها و بیماریها و مشکلات در عزیزان برطرف شده . کافیست به او ایمان بیاوریم که حاکم به مکان و مسافت می باشد
 شفای مرد فلج را دیدیم که یوحنا در باب پنج حوضی را توصیف می‌کند که در زبان آرامی (یا عبرانی) بیت حسدا نامیده می‌شد. وی می‌نویسد در اورشلیم حوضی است. گفته می‌شد که فرشته‌ای گاه به گاه، آب حوض را به حرکت در می‌آورد و بلافاصله بعد از حرکت آب، بیمارانی که در کنار حوض منتظر بودند، به درون آب می‌رفتند. این عقیده وجود داشت که هر که بی‌درنگ بعد از حرکت آب، به درون حوض می‌رفت، شفا می‌یافت. عیسی پی برد که آنجا مردی است که قادر به راه رفتن نمی‌باشد و مدت سی و هشت سال در کنار حوض خوابیده است. عیسی از او پرسید: «آیا می‌خواهی شفا یابی؟» توجه داشته باشید که این مرد، خودش به سراغ عیسی نرفت، بلکه عیسی به سراغ او رفت. مرد نمی‌دانست که عیسی قادر است شفا بخشد. مرد به عیسی توضیح داد که چرا شفا نیافته است: او هرگز نتوانسته بود به موقع وارد حوض شود. تمام فکر او متوجه قدرت آب حوض بود؛ او متوجه قدرت شفا بخش عیسی نبود. عیسی مسیح به آن مرد فرمود برخیز و در همان لحظه او از بیماری چندین ساله شفا یافت 
 در این معجزه عیسی مسیح حاکم بودن خود را بر زمان نشان می دهد . شاید که سالهای زیادی است که من در بیماری و درد و رنج هستم ولی خبر خوش این است که امروز در مقابل شخصی قرار دارید که حاکم بر وقت و زمان است و مسلط بر سالهای ماست . او میتواند امروز ما را  از بیماریها و درد و رنج آزاد کند. باز شرطی که برای دریافت این معجزات است ایمان است . عیسی مسیح در یکی از تعالیمش به یهودیان گفت،‌ای هیکل (محل عبادت یهودیان) را خراب کنید تا من دوباره آن را ظرف سه روز بنا خواهم کرد . البته در این گفتگو منظور عیسی مسیح بدن خود را که میبایست بمیرد و بعد از سه روز دوباره زنده شود می باشد. درکتاب دوم پطرس باب سه آیه هشت پطرس اینگونه می گوید: اما‌ای عزیزان ، این حقیقت از شما پنهان نماند که در نظر خداوند یک روز مثل هزار سال و هزار سال مثل یک روز می باشد
 خواندیم عیسی به پنج هزار نفر خوراک می‌دهد .عیسی یکی از بزرگترین معجزات خود را انجام داد . وی پنج نان و دو ماهی را گرفت و بین جمعیت تقسیم کرد. در آنجا پنج هزار مرد بود، به علاوۀ زنان و کودکان (متی ۱۴: ۲۱).
 پس جمیعا خورده، سیر شدند . درست همان گونه که عیسی به جمعیت خوراک جسمانی داد، خوراک روحانی نیز به ایشان می‌دهد. وی به ما آب زنده می‌دهد (یوحنا ۴: ۱۰) 
وقتی آن را بنوشیم، دیگر هرگز تشنه نخواهیم شد (یوحنا ۴: ۱۳-۱۴).
 وی به ما نان حیات می‌دهد که اگر آن را بخوریم، دیگر هرگز گرسنه نخواهیم شد (یوحنا ۶: ۳۵).
 اگر عیسی توانست با پنج نان و دو ماهی به پنج هزار نفر خوراک بدهد، یقینا می‌تواند به هر که با ایمان نزد او بیاید، خوراک جسمانی و روحانی بدهد. عیسی نه فقط آفرینندۀ عالم هستی، (یوحنا ۱: ۳)
بلکه عامل بقای حیات نیز هست، چه حیات فیزیکی چه حیات روحانی. خوراک دادن به پنج هزار نفر نه فقط معجزه‌ای عظیم بود، بلکه تصویری بود از حقیقت رشد ملکوت خدا.این واقعه درسی است در مورد خدمت بشارت کلیسا. درس روحانی در این است که نانها و ماهی‌ها زمانی زیاد شدند که شاگردان شروع نمودن به دادن مردم؛ هر قدر می‌دادند، نان و ماهی‌شان‌ بیشتر می‌شد! برخی از مسیحیان شبیه این پسر بچه هستند؛ آنها مهیا کننده هستند. بعضی دیگر از مسیحیان، شبیه به شاگردان عیسی می‌باشند، یعنی تقسیم کننده هستند. در جهان گرسنگان بسیاری وجود دارند که در انتظار دریافت نان حیات می‌باشند
طبق انجیل یوحنا، هنگامی که عیسی کار خوراک دادن به پنج هزار نفر را به پایان رساند، مردم گفتند: «این البته همان نبی است که باید در جهان بیاید (تثنیه ۱۸: ۱۵؛ یوحنا ۶: ۱۴).
 یوحنا می‌گوید که مردم خواستند که به زور او را پادشاه سازند. اما عیسی این اجازه را بدیشان نداد. و بعد از آنکه آنان را روانه ساخت، برای دعا تنها به کوه برآمد (یوحنا ۶: ۱۵).
 هنگامی که عیسی دید که مردم قصد دارند او را پادشاه سازند، فی الفور (بی درنگ) شاگردانش را با کشتی به بیت‌صیدا فرستاد. شاگردان هم مایل بودند که او پادشاه شود. ایشان درک نکرده بودند که وی به جای پادشاه شدن، باید رنج برد و بمیرد. اگر او بر روی زمین پادشاه می‌شد، دیگر فرصتی برای رنج بردن و کشته شدن نمی‌یافت؛ و بدینسان نقشۀ خدا برای نجات انسان به انجام نمی‌رسید. بنابراین عیسی نمی‌خواست که شاگردانش در آن محل بمانند و به جمعیتی گوش دهند که در مورد پادشاه ساختن او صحبت می‌کردند. به همین دلیل، او فوری ایشان را از آنجا دور کرد. شیطان قول داده بود که در صورتیکه عیسی او را پرستش کند، وی را حاکم ملتهای بسیار نماید (متی ۴: ۸-۹)
 بار دیگر وسوسه‌ای مطرح شده بود، و بار دیگر عیسی در برابر وسوسه مقاومت نمود. او به جای اینکه پادشاهی زمینی گردد، باید خادمی رنجبر می‌شد (اشعیا ۵۳: ۳، ۱۱)
ملکوت او از این جهان نبود (یوحنا ۱۸: ۳۶). 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر