۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه
۱۳۹۲ فروردین ۷, چهارشنبه
جمعه نیک چیست؟
جمعه نیک، آدینهٔ نیک یا آدینهٔ مقدس روزی است که در آن مسیحیان مراسمی را به یاد به صلیب کشیده شدن مسیح در نقاط مختلف جهان برگزار میکنند. این مراسم از فرهنگ مردم در جاهای مختلف تاثیر گرفتهاست.
جمعهٔ خوب روزی است که مسیحیان به مناسبت گرامیداشت روز مصلوب شدن و مرگ عیسی مسیح آن را گرامی میدارند. این یک رویداد مهم در مسیحیت است، که نشان دهنده فداکاریها و از خودگذشتگیها و درد و رنج در زندگی عیسی مسیح است. مصلوب شدن, اوج تعدادی از حوادث در هفته مقدس است، از جمله: خود بازگشت پیروزمندانه عیسی مسیح به بیت المقدس در یکشنبهٔ نخل، شستن پاهای شاگردان توسط مسیح و شام آخر عیسی مسیح در پنجشنبهٔ عذاب و رنج.
روز شنبه پس از جمعه نیک، شنبه مقدس و یکشنبه دو روز پس از جمعه نیک عید پاک است.
۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه
درچه وقت وچگونه کلام مقدس درست شد؟
کلمة «بنیاد» برای کتابهایی استفاده می شود که با الهام روح خدا نوشته شده اند و جزئی از کتاب مقدس هستند. تعیین این بنیاد اول بوسیلة روحانیون و معلمان یهودی و بعدها بوسیلة مسیحیان اولیه بود. در نهایت، خدا بود که تصمیم گرفت چه کتابهایی در کتاب مقدس بیاید. یک کتاب از وقتی خدا نوشتن آنرا الهام می کرد جزئی از بنیان می شد. در واقع خدا پیروانش را متقاعد می کرد چه کتابهایی جزو کتاب مقدس باشند.
در مقایسه با عهد جدید، اختلاف کمتری دربارة بنیاد عهد عتیق بود. یهودیان مومن انبیای خدا را تشخیص می دادند و نوشته های آنها را بعنوان الهام خدا قبول می کردند. در حالیکه بحث های غیر قابل انکاری هم دربارة بنیاد عهد عتیق تا 250 سال بعد از میلاد مسیح وجود داشت، اما دربارة بنیاد کتاب مقدس یهودیان تقریبا توافق جهانی بود. تنها موردی که تا به امروز باقی ماند بحث بربعضی نوشته های خارج از کتاب مقدس است (آپو کریفا). عدة زیادی از معلمان یهود آنها را مدارک خوب مذهبی و تاریخی می دانند، اما نه در سطح کتاب مقدس.
در مورد عهد جدید، مراحل تشخیص و جمع آوری در قرن اول کلیسای مسیحی شروع شد. در همان اوایل، بعضی از کتب عهد جدید مشخص شدند. پولس نوشته های لوقا را هم اقتدار با عهد عتیق معرفی کرد (1 تیموتاووس 5 : 18، خروج 25 : 4 و لوقا 10: 7). پطرس نوشته های پولس را بعنوان کلام خدا اعلام کرد (2 پطرس 3 : 15-16). بعضی از کتابهای عهد جدید در بین کلیساها می گشتند (کولسیان 4 : 16، 1 تسالونیکیان 5 : 27). رهبر مسیحیان در آن زمان حداقل به هشت کتاب عهد جدید اشاره کرد (95 سال بعد از میلاد مسیح). تئوفوروس یکی از اولین رهبران مسیحیت هفت کتاب عهد جدید را معرفی کرد (115 سال بعد از میلاد مسیح). پولیکارپ یکی از شاگردان یوحنای رسول، 15 کتاب را معرفی کرد (108 سال بعد از میلاد مسیح). بعدها، ایرِنائوس یکی دیگر از پدران کلیسای اولیه 21 کتاب را ذکر کرد (185 سال بعد از میلاد مسیح). هیپولیتوس 22 کتاب را مشخص کرد (170-235 سال بعد از میلاد مسیح). کتابهای عهد جدید که از همه بیشتر دربارة آنها بحث بود، عبرانیان، یعقوب، 2 پطرس، 2 یوحنا، و 3 یوحنا بودند.
اولین «بنیاد» اصل موراتورین بود، که در سال 170 بعد از میلاد مسیح به انجام رسید. اصل موراتورین همة کتابهای عهد جدید بود بغیر از عبرانیان، یعقوب، و 3 یوحنا. در سال 363 بعد از میلاد مسیح مجتمع لاودکیه که مشتمل بر 30 رهبر بود اعلام کرد که فقط عهد عتیق (به همراه آپوکریفا) و 27 کتاب عهد جدید باید در کلیساها خوانده شوند. مجتمع هیپو که مجتمع کلیسای آفریقایی بود (در سال 393 بعد از میلاد مسیح) و مجتمع کارتِج (در سال 397 بعد از میلاد مسیح) هم همان 27 کتاب را بعنوان کلام خدا تایید کردند.
این مجتمع ها اصول مشابهی را برای تعیین اینکه کدام کتابهای عهد جدید حقیقتا از الهام روح خدا هستند، دنبال می کردند: 1) آیا نویسندة آن از حواریون یا بسیار نزدیک به حواریون بود؟ 2) آیا کتاب از طرف عدة زیادی در بدن مسیح مورد قبول است؟ 3) آیا کتاب در هماهنگی با اصول ایمان و تعالیم اولیه هست؟ 4) آیا کتاب از استاندارد بالای اخلاقی و ارزشهای روحانی که نشاندهندة کار روح القدس است، بهره مند می باشد؟ دوباره، بسیار مهم است که بیاد داشته باشیم کلیسا «بنیاد» را تعیین نکرد. هیچ مجتمع کلیسای اولیه این تصمیم را نگرفت. تنها خدا بود که تعیین کرد چه کتابهایی در کتاب مقدس باشد. درواقع خدا تصمیم گرفت و آنرا به پیروانش القاء کرد. انسان در مراحل جمع آوری کتابهای کتاب مقدس دچار اشتباه می شود، اما خدا با قدرت خود و علی رغم سرسختیها و اهمال کاریهای انسان، باعث شد که کلیسای اولیه کتابهایی را که او الهام کرده بود بشناسند.*منبع خداوند قدوس است*
۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه
جهان بینی یک مسیحی؟
یک «جهان بینی» اشاره به یک نقطه نظر مخصوص دربارة مفهوم کامل و کلی از دنیاست. جهان بینی یک شخص یعنی «تصویر بزرگی» که او از هماهنگی تمام اعتقاداتش دربارة دنیا دارد. درواقع این روش درک شخص از واقعیتهاست. جهان بینی یک شخص پایة تمام تصمیمات روزانة او و بنابراین بسیار مهم است.
در نظر بگیرید چند نفر به یک سیب که روی میز گذاشته شده است نگاه می کنند. یک گیاه شناس به آن سیب نگاه می کند و آنرا در بین گیاهان رده بندی می کند. یک هنرمند آنرا جسم جامد و بیحرکتی می بیند و از روی آن نقاشی می کند. یک میوه فروش به آن بعنوان کالا نگاه می کند و از آن صورت برداری می کند. یک بچه به آن بعنوان خوراکی نگاه می کند و آنرا می خورد. اینکه ما به هر موقعیتی چطور نگاه می کنیم، بستگی به این دارد که در کل به جهان چطور نگاه می کنیم. هر جهان بینی، مسیحی و غیر مسیحی، حداقل با این سه سوال روبروست.
1) ما از کجا آمدیم؟ (وچرا اینجا هستیم؟)
2) دنیا چه مشکلی دارد؟
3) ما چطور می توانیم این مشکل را حل کنیم؟
امروزه جهان بینی اکثریت مردم پرستش طبیعت است، که به این سه سوال اینطور جواب می دهد. 1) ما نتیجة عمل تصادفی طبیعت هستیم و مقصود خاصی در پیدایش ما وجود ندارد. 2) ما به طبیعت آنطور که باید احترام نمی گذاریم. 3) ما باید دنیا را از طریق شناخت محیط زیست و احیای آن نجات بدهیم. جهان بینی یک طبیعت پرست باعث خیلی از فلسفه های مربوط به آن می شود مثل اصول اخلاقی نسبی، مسئول بودن انسان برای معنی دادن به زندگی خودش، قبول هر ایده ای که نتیجه می دهد، و فراهم کردن محیط و زندگی ایده ال.
جهان بینی یک مسیحی، به این سه سوال اینطور جواب می دهد. 1) ما مخلوق خدا هستیم، آفریده شده ایم که به دنیا حکومت کنیم و با خدا مشارکت داشته باشیم (پیدایش 1: 27-28 و 2: 15). 2) ما به خدا گناه کرده ایم و همة دنیا را به لعنت گرفتار کرده ایم (پیدایش 3). 3) خدا خودش دنیا را بوسیلة قربانی پسرش عیسی مسیح و پرداخت کفاره، نجات داده است (پیدایش 3: 15، لوقا 19: 10)، و او روزی خلقت را به حالت کامل اولیه اش احیا خواهد کرد (اشعیا 65: 17-25). جهان بینی مسیحی ما را به ایمان به اصول اخلاقی ثابت، معجزات، اصالت انسانی، و امکان نجات هدایت می کند.
خیلی مهم است که بیاد داشته باشیم یک جهان بینی کلی و جامع است و در همة ابعاد زندگی اثر می گذارد، از پول گرفته تا اصول اخلاقی، و از سیاست تا هنر. مسیحیت حقیقی چیزی بیشتر از یک مشت عقاید است که برای استفاده در کلیسا بکار می رود. مسیحیت آنطور که در کتاب مقدس درس می دهد خودش یک جهان بینیست. کتاب مقدس هرگز زندگی مذهبی و زندگی دنیوی را جدا نمی کند، زندگی مسیحی تنها زندگی است که وجود دارد. عیسی دربارة خودش ادعا کرد که او «راه و راستی و حیات» است (یوحنا 14: 6) و با چنین ادعایی، جهان بینی ما شد.
۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه
بهای شاگردی عیسی مسیح
بهای شاگردی عیسی خداوند
زندگي شاگردان عيسي مسيح و نتايج آن براي ما بسيار خوشايند است، اما لازم است،به خاطر داشته باشيم، که شاگردي و تسليم کامل به عيسي مسيح به عنوان خداوند نتايجي هم در بر داشت. شاگرد واقعي عيسي مسيح بودن براي شاگردان او به چه قيمتي تمام شد؟ در مورد اغلب اونها در کتاب مقدس چيز خاصي پيدا نمي کنيم، اما از تاريخ مکتوب کليسا چيزهاي زيادي ميشود فهميد. امرزو من وشما نيز به عنوان شاگردان عيسي مسيح در گوشه و کنار دنيا متحمل مشکلات و فشارهاي گوناگون هستيم. شايد مقايسه وضعيت فعلي ما با موقعيت شاگردان باعث تشويق و تقويت ما شود.
1.يوحنا زماني که بسيار پير شده بود، در تبعيد و در جزيره پطموس چشم از جهان فرو بست.
2.يهوداي اسخريوطي، پس از اينکه به خداوندش خيانت ورزيد، خود را حلق آويز کرد.
3.پطرس در زماني جفاي نرون بر کليسا، به صورت بر عکس مصلوب شد.
4.آندرياس در پاترا( مستعمره اي يوناني) به صليب کشيده شد.
5.يعقوب بن حلفي را از يکي از گنبدهاي معبد به زير افکندند و سپس او را آنقدر با چوب زدند که جان سپرد.
6.برتولما را در آلباناپوليس، ارمنستان، زنده زنده پوست کندند تا جان سپرد.
7.يعقوب پسر بزرگ زبدي، در اورشليم سرش را از تنش جدا نمودند.
8.توماي شکاک، در کوروماندل هند، توسط نيزه اي که از ميان بدنش عبور کرد به شهادت رسيد.
9.فيلپس را در شهر هيراپوليس به يک ستون بستند تا جان سپرد.
10.لبي، معروف به تدي را آنقدر با تير زدند تا جان سپرد.
11.شمعون غيور در ايران مصلوب شد.
12.متي را اول سنگسار کردند و سپس سر از تنش جدا نمودند.
عجب بهاي عظيمي! از خودتان سوال کرده ايد چرا؟ چرا آنها مرگ را، آن هم به اين صورت انتخاب کردند؟ چرا پدر، مادر، همسر و فرزندان خود را بايد ترک ميکردند؟ چرا بايد خانه خود را رها مي نمودند؟ چرا اين همه خفت و خواري را تحمل کرده، گرسنگي کشيده و جفا ديدند؟ چرا شهر به شهر رفته و آنجا را براي مسيح فتح ميکردند؟ به شما ميگيوم چرا! پولس رسول ميگويد که آنها يوغ مسيح را بر خود گرفته بودند. در واقع آنها اسيران محبت مسيح بودند. شما چه؟ آيا خود را برده و اسير مسيح ميدانيد ؟
خداوندا ؛خدای قدوس؛چنان کن که ما نیز اگر فرزندان خوبی برای تو نبودیم و تو با فیض عظیمت گناهانمان را بخشودی ؛ما نیز بتوانیم ذره ای از محبت بیکران تو را برای وصال با تو جبران کنیم و پس از مرگ و موت در آغوش مهربان تو سر براوریم.
درنام پاک و مقدس عیسی به واسطه خون پاکش با تمام وجود میطلبم
۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه
چگونه می توانیم عیسی مسیح را به قلب خود وارد کنیم؟
شما می توانید با یک دعای ساده عیسی مسیح خداوند را به قلب خود دعوت کنید"تنها شرط آن ایمان قلبی شما به این میباشد که او خداوند است واو برای گناهان بشریت مرد واز میان مردگان برخاست تا ما بوسیله ایمان به این عمل فداکارانه او بخشش گناهان وحیات جاودان بیابییم.
""ای عیسی خداوند تو را شکر می گوییم که به خاطر گناهان من بر روی صلیب رفتی و بجای من مجازات شدی اعتراف می کنم گناهکارم و احتیاج به نجات دارم.کار تو را بر روی صلیب مب پذیرم واز تو می خواهم که وارد زندگی من بشوی. اعلام میکنم که تو خداوند و نجات دهنده من هستی واز این پس سکان زندگی خودم را به دست مقدس تو میسپارم.اعلام میکنم که از این پس برای تو زندگی خواهم کرد ونام مقدس تو را جلال داده و شاهد امین برای تو خواهم بود.فیض عطا نما تا درتقدس زندگی کنم تا هر جا که روم عطر نجات تو از من به مشام دیگران برسد.از من برای جلال نام خود وپیشپرد ملکوت آسمانی خود استفاده نما.این دعا را به نام مقدس و متبارک عیسی مسیح میکنم...آمین.
۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه
دعای گناهکار چیست؟
هنگامی که شخص گناهکار عمیقاً درک میکند گناهکار است و احتیاج به نجات دهنده دارد، در حضور خدا دعا می کند تا آمرزیده شده حیات جاودانی بیابد. این دعا، دعای گناهکار نام دارد. دعای گناهکار، به خودی خود چیزی را عوض نمی کند. این دعا زمانی مؤثر است که بیانگر شناخت، درک، و ایمان شخص از گناه و احتیاجش به نجات (در مسیح) باشد.
اولین جنبۀ دعای گناهکار حاوی این مطلب است که شخص فهمیده باشد که گناهکار است. رومیان 10:3 می گوید: » چنانکه مکتوب است «کسی عادل نیست، یکی هم نی.» کتابمقدس بطور واضح تعلیم می دهد که همۀ ما گناه کرده ایم، و بخاطر گناهکار بودنمان، همۀ ما مُحتاج رحمت و آمرزش الهی می باشیم (تیطس 5:3ـ7) زیرا گناه ما را مستحق مجازات ابدی کرده است (متی 46:25). دعای گناهکار در واقع خواستۀ پر التماس یک گناهکار است که از خدا می طلبد، به عوض اینکه او را بخاطر گناهانش مورد غضب و داوری قرار دهد، فیض و رحمت الهی به او عطا نماید.
دومین جنبۀ دعای گناهکار حاوی این مطلب است که شخص گناهکار آنچه را که خدا برای معالجۀ وضعیت گناه آلود و مُهلک ما انجام داده است، درک کرده باشد. خدا جسم پوشید و در شخص عیسی مسیح قالب انسانی بخود گرفت (یوحنا 1:1 ، 14). در حالی که زندگی زمینی وی مقدس و بدون گناه بود، تعالیمش در مورد خدا بود (یوحنا 46:8 ؛ دوم قرنتیان 21:5). او به جای ما بر روی صلیب مُرد و بدین وسیله مجازاتی را که ما مستحق آن بودیم، بر خود گرفت (رومیان 8:5). عیسی مسیح، پس از مَرگ، از مُردگان برخاست و بدین ترتیب پیروزی خود را بر گناه و مَرگ و جهنم ثابت نمود (کولسیان 15:2 ؛ اول قرنتیان باب 15). با در نظر گرفتن مطالبی که گفته شد، اگر ما فقط به عیسی مسیح ایمان آوریم، آمرزش گناهان و وعدۀ حیات ابدی به ما داده خواهد شد. در نهایت آنچه ما باید انجام دهیم این است که ایمان آوریم او به جای ما مُرد و روز سوم از مُردگان قیام نمود (رومیان 9:10ـ10). نجات ما تنها توسط فیض خدا، فقط به وسیلۀ ایمان، و تنها از طریق عیسی مسیح میسّر است. در افسسیان 8:2 می خوانیم: » زیرا که محض فیض نجات یافته اید؛ بوسیلۀ ایمان. و این از شما نیست بلکه بخشش خداست.»
گفتن دعای گناهکار فقط راهی است برای اینکه شخص گناهکار در حضور خدا اقرار می کند که برای نجات یافتن تنها به عیسی مسیح اعتماد دارد. «کلمات» و یا «دعای سحرآمیزی» وجود ندارد که باعث نجات شما بشود. تنها و تنها ایمان به مَرگ و قیام عیسی مسیح است که قادر است ما را نجات ببخشد. اگر شما واقعاً مفهوم گناهکار بودن و احتیاج خود به نجات را درک کرده اید، می توانید از نمونه دعای زیر به عنوان » دعای گناهکار،» برای ابراز ایمان خود استفاده کنید.
«خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین.»
۱۳۹۱ اسفند ۲۴, پنجشنبه
اهمیت شام خداوند/ عشاء ربانی مسیحیان چیست؟
مطالعه دربارة عشاء ربانی تجربه ایست که بعلت عمق مطلب جان را تکان می دهد. در عید قدیمی فصح و غروب مرگش بود که عیسی غذای دسته جمعی مهمی ترتیب داد که ما تا به امروز آنرا انجام می دهیم. این قسمت مهمی از پرستش مسیحیان است. این ما را بیاد مرگ خداوندمان و قیام او می اندازد و اینکه منتظر بازگشت پر جلالش در آینده باشیم.
عید فصح مقدسترین عید سال دینی یهودیان بود. این عید بلای آخر در مصر را بیاد آنها می آورد که نخست زادة مصریان مردند و اسرائیلیان بعلت خون بره ای که به چهار چوب در هایشان پاشیده بودند زنده ماندند. بعد بره را پختند و با نان فطیر خوردند. فرمان خدا این بود که این عید نسل اندر نسل برگزار شود. این داستان در کتاب خروج 12 نوشته شده است.
در ضمن شام آخر- عید فصح – عیسی نان را گرفت و خدا را شکر کرد. در حالیکه نان را پاره می کرد و به شاگردان می داد، گفت، «این است جسد من که برای شما داده می شود. اینرا بیاد من بجا آرید و همچنین بعد از شام پیاله را گرفت و گفت این پیالة عهد جدید است در خون من که برای شما ریخته می شود» (لوقا 22 : 19-21). او عید را با یک سرود خاتمه داد (متی 26 :30)، و شب به کوه زیتون رفتند. در آنجا بود که همانطور که نبوت شده بود یهودا به عیسی خیانت کرد. روز بعد او مصلوب شد.
موضوع عشاء ربانی در اناجیل آمده است (متی 26: 26-29 ، مرقس 14 : 17-25 ، لوقا 22: 7-22 و یوحنا 13 : 21-30). پولس رسول در مورد عشاء ربانی در 1 قرنتیان 11: 23-29 نوشته است. پولس عبارتی گفته است که در اناجیل نوشته نشده است: «پس هر که بطور ناشایسته نانرا بخورد و پیالة خداوند را بنوشد مجرم بدن و خون خداوند خواهد بود. اما هر شخص خود را امتحان کند و بدینطور از آن نان بخورد و از آن پیاله بنوشد. زیرا هر که می خورد و می نوشد فتوای خود را می خورد و می نوشد اگر بدن خداوند را تمییز نمیکند» (1 قرنتیان 11: 27-29). ممکن است ما بپرسیم منظور از «بطور ناشایسته» در نان و پیاله شریک شدن یعنی چه. ممکن است معنی آن این باشد که معنی واقعی نان و پیاله از بین برود و بهای سنگینی که نجات دهندة ما برای نجات ما پرداخت فراموش شود. و یا ممکن است معنی آن این باشد که مراسم مراسمی مرده و تشریفاتی بشود و یا اشخاص با گناه اعتراف نشده به شام خداوند نزدیک شوند. برای انجام دستور عمل پولس، قبل از اینکه نان بخوریم و از پیاله بنوشیم، باید خودمان را تفتیش کنیم.
عبارت دیگری که پولس گفت و در اناجیل نیست این است که «زیرا هر گاه این نانرا بخورید و این پیاله را بنوشید موت خداوند را ظاهر می نمایید تا هنگامیکه باز آید» (1 قرنتیان 11 : 26). این به دوران انجام مراسم زمان مشخصی می دهد – تا بازگشت خداوند. از این عبارات مختصر یاد می گیریم که چطور عیسی دو عنصر ضعیف را بعنوان سمبل بدن و خونش انتخاب کرد و از آنها بعنوان نشانه ای از مرگش استفاده کرد. این نشانه یک مرمر کنده کاری شده و یا قالب برنجی نبود، بلکه نان بود و شراب.
او اعلام کرد که نان سمبل بدن اوست که شکسته می شود. استخوان شکسته ای در کار نبود، اما بدن او آنقدر شکنجه شده بود که بسختی قابل تشخیص بود (مزمور 22 : 12-17، اشعیاء 53 : 4-7). شراب سمبل خون اوست، نشانة مرگ وحشتناکی که باید بزودی تجربه می کرد. او، پسر کامل خدا، نبوتهای بیشماری را که در عهد عتیق دربارة نجات دهنده پیشگویی شده بود تکمیل کرد (پیدایش 3 : 15، مزمور 22 ، اشعیاء 53). وقتی او گفت، «این را بیادگاری من انجام دهید،» منظورش این بود که این رسم باید در آینده هم ادامه پیدا کند. بعلاوه منظورش این بود که عید فصح، که باید یک بره قربانی می شد و سمبل قربانی شدن برة خدا بود که گناه جهان را بر می دارد، در شام خداوند تکمیل شد. عهد جدید جای عهد عتیق را گرفت وقتیکه مسیح، برة عید فصح (1 قرنتیان 5 :7)، قربانی شد (عبرانیان 8: 8-13). دیگر به مراسم قربانی احتیاجی نبود (عبرانیان 9: 25-28). شام خداوند/عشاء ربانی مسیحیان یک یادآوریست از آنچه مسیح برای ما انجام داد و جشنیست برای آنچه ما در نتیجة قربانی او دریافت می کنیم.
چگونه می توانیم مسیحی بشویم؟
اولین قدم برای مسیحی شدن این است که بفهمیم معنی لغت «مسیحی» چیست. ریشة کلمة «مسیحی» از شهر انطاکیه در قرن اول میلادیست (اعمال رسولان 11: 26). امکان دارد که در ابتدا کلمة «مسیحی» لغتی برای تحقیر کردن بوده است. این لغت اساسا یعنی «مسیح کوچک». بهر حال در طی قرنها، ایمانداران در مسیح این لغت را بر خود گرفته اند و از آن بعنوان شناسایی شان بعنوان پیروان مسیح بکار می برند. معنی سادة مسیحی یعنی کسی که مسیح را پیروی می کند.
عیسی مسیح گفت که «نیامده ام تا کسی به من خدمت کند، بلکه آمده ام تا به دیگران خدمت کنم و جانم را در راه آزادی دیگران فدا سازم» (مرقس 10: 45). سوالی که مطرح می شود این است که چرا ما نیاز به فدیه و خونبها داریم؟ فدیه یا خونبها بهایی است که برای آزادی یک شخص داده می شود. این لغت بیشتر در رابطه با آدم دزدی بکار می رود، یعنی وقتی کسی دزدیده و اسیر می شود، تنها در صورت پرداخت خونبهاست که آزاد می گردد.
عیسی مسیح خونبهای ما را پرداخت تا ما را از اسارت و نتایج آن آزاد سازد. اسارت از چه؟ اسارت از گناه و نتایج آن، مرگ جسمانی که ادامة آن دوری ابدی از خداست. چرا لازم بود عیسی این بها را بپردازد؟ چون همة ما با گناه آلوده شده ایم (رومیان 3: 23)، و بنابراین سزاوار تنبیه الهی هستیم (رومیان 6: 23). عیسی چطور خونبهای ما را پرداخت؟ بوسیلة مردن بر صلیب و پرداخت جریمة گناهان ما (1 قرنتیان 15: 3، 2 قرنتیان 5: 21). چطور مرگ عیسی می توانست بهای گناهان همة ما را بدهد؟ عیسی خدا و در شکل انسان بود، خدا به زمین آمد تا یکی از ما شود تا ما بتوانیم او را درک کرده بشناسیم و او آمد تا برای گناهان ما بمیرد (یوحنا 1: 1 و 14). بعنوان خدا، مرگ عیسی ارزش بی پایانی داشت، ارزشی که برای پرداخت جریمة گناهان همة دنیا کافی بود (1 یوحنا 2: 2). قیام عیسی بعد از مرگش نشان داد که مرگ او قربانی کافی بود و نشان داد که او بر گناه و مرگ پیروز شد.
من چطور می توانم مسیحی شوم؟
این بهترین قسمت مطلب است. بخاطر محبت خدا به ما او مسیحی شدن را بسیار ساده کرده است. فقط باید عیسی مسیح را بعنوان نجات دهندة خود بپذیریم و مرگ او را بعنوان قربانی کافی برای گناهانمان قبول کنیم (یوحنا 3: 16)، و اینکه کاملا و فقط به او بعنوان نجات دهنده اعتماد کنیم (یوحنا 14: 6، اعمال رسولان 4: 12). مسیحی شدن یک تشریفات مذهبی، رفتن به کلیسا، و یا انجام و عدم انجام اعمال خاصی نیست. مسیحی شدن رابطة شخصی داشتن با عیسی مسیح است. رابطة شخصی با عیسی مسیح از طریق ایمان است که شخص را مسیحی می کند.
آیا حاضرید مسیحی شوید؟
اگر حاضرید با دریافت عیسی مسیح بعنوان نجات دهندة خود مسیحی شوید، تنها کاری که باید بکنید این است که ایمان بیاورید. آیا باور و قبول دارید که گناه کرده اید و سزاوار داوری خدا هستید؟ آیا باور و قبول دارید که عیسی مسیح تنبیه شما را به گردن گرفت و بجای شما مرد. آیا باور و قبول دارید که مرگ او برای پرداخت بهای گناهان شما کافیست؟ اگر جواب به هر سه سوال بله است، فقط اعتمادتان را بر روی مسیح بعنوان نجات دهنده بگذارید. او را دریافت کنید، و فقط و کاملا به او اعتماد کنید. این تنها چیزیست که باید انجام دهید تا مسیحی شوید.
۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه
جلال خون ریخته شده عیسی مسیح در پرستش
ما در آستانۀ عبور از برهه ای از زمان هستیم که زمانی است برای پرستش که در طول تاریخ بی سابقه بوده است. چیزهای زیادی برای این ساعت آخر مقرر شدند؛ پرستش یکی از آنهاست که در حال آمدن است. می دانم به پرستشی که قادر است محیط را آزاد کند و نقش مهمّی در بوجود آوردن معجزات و نجات در جهان ایفا کند، کمتر پرداخته شده است.
» مسیح مرا فرستاد، نه تا تعمید دهم بلکه تا بشارت رسانم، نه به حکمت کلام مبادا صلیب مسیح باطل شود. زیرا ذکر صلیب برای هالکان حماقت است، لکن نزد ما که ناجیان هستیم قوّت خداست. » ( اول قرنتیان 1 : 17 ـ 18 ).
مسیح مصلوب ـ من در افکارم مرتباً سراغ صلیب و خون مسیح می روم. در حقیقت من برای سرود هایی دعا می کنم که این مسئله را به تصویر بکشد تا هیچ انسانی توان ایستادن در مکاشفۀ باز شدۀ قدرت قیام عیسی مسیح را نداشته باشد. این قدرت خون است که به تمام ملودی ها، اشعار و همۀ درک و شعور انسان جهت می دهد. من از همۀ رهبران پرستش تقاضا می کنم تا از روح القدس سرودهایی را بخواهند تا باعث مکاشفه و رهایی قدرت خون عیسی در قلبهای پرستندگان در هر مکانی شود.
» حاشا از من که فخر کنم جز از صلیب خداوند ما عیسی مسیح که بوسیلۀ او دنیا برای من مصلوب شد و من برای دنیا. » ( غلاطیان 6 : 14 ).
قدرتی که در یک قطره خون عیسی مسیح است، مانند بمب اتمی است که در یک ترقۀ کوچک عمل می کند. ما باید به مکاشفه ای از خون ریخته شدۀ مسیح برای تمام بشر برسیم که هیچ چیز توان مقاوت با آن اقتدار را نداشته باشد، نه هیچ مریضی، ضعف و نه حتی مرگ. من ایمان دارم که او می آید تا در این روزهای آخر قدرت خون خود را آشکار کند. بهتر است که در این مورد ما شروع به طلبیدن روی خداوند را بکنیم و از او بخواهیم که سرودهایی به ما بدهد که جلال این مکاشفه را به میان کلیسای ما بیاورد.
» چنانکه در قدس بر تو نظر کردم تا قوّت و جلال تو را مشاهده کنم. » ( مزمور 63 : 2 ).
زمانیکه ما وارد مرحله ای از درک قدرت خدا در این مسئله شویم، در قلبم یقین دارم که سرودهایی که در مورد خون و صلیب مسیح باشد، جلال او را در هر محلی به همراه خواهد داشت؛ جلال خدا در زمین توسط کلمه ای که در عیسی مجّسم شد و در کارهای او در زمین آشکار شد. ما به سرودهای پرستشی بیشتری احتیاج داریم تا بعنوان بدن او و از طریق شناخت کاری که او در صلیب بجای ما انجام داد، به گروهای آسمانی ملحق شویم و تمامی حمد و پرستشی که سزاوار او است را به او دهیم.
با صدای بلند بگوئیم که « مستحّق است برّۀ ذبح شده که قوت و دولت و حکمت و توانایی و اکرام و جلال و برکت را بیابد. » ( مکاشفه 5 : 12 ).
همه برای جلال برّۀ ذبح شده است. کسی که تنها لیاقت دارد کتاب را بگیرد و مهرهایش را باز کند. اجازه دهید که مکاشفۀ لایق بودن او برای ما آشکار شود تا یک مکاشفۀ بازشده برای همۀ ما تا ابد باقی بماند. بگذارید که قوت کاری که او روی صلیب انجام داد از طریق دهان ما در محیط اطراف، جلال او را مشتعل ساخته و در قلبهای ما سروده شود. اجازه دهید که قدرت قیام خون ریخته شدۀ عیسی در قلوب ما رها شده تا محیط اطراف ما را از سرود و پرستش حقیقی پر کند. بگذارید که در هنگام پرستش، حقیقتاً شفای گروهی در گوشه کنار جلسات دیده شود.
یک قدرتی در دادن جلال به او در مورد کاری که او در صلیب انجام داده و کاری که خون ریخته شده اش قبلاً به کمال رسانیده، وجود دارد؛ زندگی قیام کرده. این یعنی زنده شدن مرده و شفا از هر گونه بیماری. ما باید سرودها و آهنگهایی را نوشته و بسازیم که معبد را از ابر جلالش پر کند. این مکاشفه، ایمان را در قلبهای هر مرد و زن و بچه ای به حرکت در می آورد تا در این حقیقت آشکار شده همگی متّحد شویم. در واقع این سرودها هستند که آنرا در میان جماعت از طریق ما و برای ما منتشر می سازند.
خداوندا بگذار که الآن اینطور بشود. بگذار فرشتگانت با این سرودها که برای همین ساعت آخر بیداری نگهداشته شده اند، همراه شوند و باعث شفای فیزیکی، روانی و روحانی قلوب انسانیت شوند. خداوندا اجازه بده زمانیکه ما همصدا و متحد سرودهای پرستشی را که جلال را تنها به تو می دهند می خوانیم، شفا، معجزات و نجات در پرستش مان نمایان شود. آمین
«و ایشان بوساطت خون برّه و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند.» (مکاشفه 12 : 11 ).
بگذار ما خود را در موقعیتی قرار دهیم تا از خزائن آسمان سرودهایی را که برای این زمان کنار گذاشته شده است و از قدرت قیامت خون برّه، مسیح مصلوب و از شهادتی که از غلبه با همین قدرت در زندگیمان صحبت می کند، دریافت کنیم. آی ای خداوند بگذار این پرستش مثل بخوری به تخت تو بالا بیاید و حضور ناگهانی ابر جلالت معبد را پر کند تا هیچ انسانی قادر به ایستادن در این حضور نباشد. بیا ای خداوند.
آبا، پدر، جلال خود را آشکار نما. به هر قیمتی که شده ما از حضور تو بیشتر می خواهیم. همانطوریکه روحت هیکل، کلیساها و بیداریهای روحانی را پر می سازد، بیا و همان جلال را به زندگی و جسم ناتوان ما آور. بگذار که آسمان به زمین بیاید و ما را با جلالی که ما را تبدیل کرده و قدرت می دهد، پر ساز تا ما زندگی دیگران را تغییر دهیم. کلام تو به ما وعده داده تا ما را از جلال به جلال تبدیل کند، پس خدای پدر، امروز، همین الآن جلالت را بیاور. ما در نام عیسی دعا کرده و دریافت می کنیم. آمین
۱۳۹۱ اسفند ۲۲, سهشنبه
مسیحیت چیست و مسیحیان به چه چیزی ایمان دارند؟
در اول قرنتینیان فصل 15 آیه های 1تا4 اینچنین می خوانیم :((الان ای برادران شما را از انجیلی که به شما بشارت دادم اعلام می نمایم که آن را پذیرفتید و در آن قائم می باشید. و بو سیله آن نجات می یابید به شرطی که آن کلامی را که به شما دارم محکم نگاه دارید والا عبث ایمان آوردید.زیرا اول به شما سپردم آنچه نیز یافتم که مسیح برحسب کتب در راه گناهان ما مرد))
اعتقاد وایمان مسیحی در این ایات مشخص است.آنچه که مسیحیت را در مقایسه با ادیان دیگر منحصر فرد می کند این است که مسیحت بیش از آنکه در رابطه با مراسم مذهبی باشد در مورد یک رابطه و مشارکت شخصی است. شخص مذهبی بجای انکه خود را مجبور به اطاعت از امر و نهی های مذهبی نماید این هدف را دنبال می کند که رابطه نزدیک با خدای پدر داشته باشد.ایجاد این رابطه تنها حاصل کار مسیح و عملکرد روح القدس در زندگی مومنین است.
مسیحیان بر این عقیده اند که کتاب مقدس کلام الهام شده الهی وفاقد هر گونه اشتباه می باشد. به همین دلیل آنها ایمان دارند که تعلیم کتاب مقدس در هر زمینه ای صحیح ترین.با نفوذترین.ومقتدرترین نظر است.(دوم تیموتاوس16:3) مسیحیان به یک خدای واحد ایمان دارند که سه شخصیت است:پدر "پسر" روح القدس. مسیحیان که هدف خاص خدا از آفرینش انسان این بوده است که انسان با خدا رابطه داشته باشد"اما گناه تمام بشریت را از خدا جدا ساخت(رومیان 12:5 و 23:3). مسیحیت تعلیم می دهد که عیسی مسیح خدای کامل وانسان بی نقصی بود که بر این جهان خاکی قدم نهاد(فیلیپیان11/6:2) وبر صلیب جان داد.مسیحیان ایمان دارند که عیسی مسیح پس از مرگ مدفون شد 'روز سوم از میان مردگان برخاست.و الان بر دست راست خدای پدر نشسته است تا برای ایمانداران شفاعت کند(عبرانیان 25:7)پیغام مسیحیت اعلام این حقیقت است که مرگ مسیح بر روی صلیب برای پرداخت جریمه گناه تمام بشر کافی وبسنده است. واین همان عاملی است که رابطهء گسیخته را بین خدا وانسان را باسازی می کند.(عبرانیان14/11:9..10:10/رومیان23:6 و8:5)
۱۳۹۱ اسفند ۱۸, جمعه
عقیده پطرس درباره شخصیت عیسی
وقتی عیسی به قیصریهء فیلیپ رسید از شا گردانش پرسید:مردم مرا که می دانند؟
جواب دادند:بعضی ها می گویند که شما یحیای پیغمبر هستید عده ای نیز می گویند
الیاس یا ارمیا و یا یکی از پیغمبران دیگر می باشید.سپس پر سید: "شما مرا که می دانید"؟
شمعون پطرس جواب داد:"مسیح فرزند خدای زنده" عیسی فرمود: ای شمعون پسر یونا
خوشابحال تو !زیرا تو این حقیقت را از انسان نیاموختی بلکه پدر آسمانی من این را بر تو
آشکار ساخته است.تو پطرس یعنی سنگ هستی و من بر روی این صخره کلیسای خود را بنا
می کنم. وقدرتهای جهنم هرگز قادر به نا بودی آن نخواهند بود.من کلیدهای ملکوت خدا را در
اختیار تو می گذارم تا هر دری را بر روی زمین ببندی در آسمان بسته شود. و هر دری را بگشایی در آسمان نیز گشوده شود
متی فصل16 آیه های 13تا19
۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)